هیست

هیس~ایست

هیست

هیس~ایست

هیست

باید سکوت کرد و صدای تو را شنید

لطفا آزادانه نظر بدهید.

کلمات کلیدی
آخرین مطالب

روز مرد

جمعه, ۲ بهمن ۱۳۹۴، ۰۵:۵۴ ب.ظ
پدرم قهرمان اهدای عضو شد
وقتی پاهایش
به سی و شش میلیون نفر زندگی بخشید
و آنها
در عوض
یک صندلی به نامش زدند
که پشت هیچ میزی
قرار نمی گیرد
من سهمیه دارم
از جورابهایی
که "روز مرد"
به پدر هدیه داده است

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۱۱/۰۲
محمدصادق میرصالحیان

نظرات  (۱)

سلام...
دیدن به روز شدن خوشحالم کرد...


اما زیاد با حال و هوای این روزهام همخوانی نداشت مطلبت گرچه قوی و خوب بود....
 من دقیقا از همین می ترسم 
اینکه وقتی به مرگ می اندیشم کودک همسایه به دنیا می آید 
یا وقتی به سقوط فکر میکنم  هزار کبوتر عریان به آسمان می پرند انگار که روی ابر ها دانه پاشیده اند 
تو راست می گفتی : دنیا به طرز احمقانه ای گرد است 
و من از اینکه  هر روز در تنهایی بیشتر  گم می شوم می ترسم 
مبادا تو  خودت را داری در آغوش دیگری /  پیدا می کنی 
همین است که فرقی نخواهد کرد 
کشیشی تنها در روستایی دور افتاده باشم 
یا قاتلی زنجیره ای  در شهری بزرگ 
من تا وقتی که در دور دست ِ تو ام از هر اتفاقی می ترسم ... 
پاسخ:
ممنون که خوندی.
ممنون از شعرت😊

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی