تاریخ همانست 4
يكشنبه, ۲ آبان ۱۳۹۵، ۰۹:۱۴ ق.ظ
امام که به هدایت قوم برخاسته بود، روبروی لشگریان لب به خیرخواهی گشود...پس عده ای را سخت متحیر نمود و دسته ای را سخت در قتال با خود یافت. مردی فریاد سر داد، که ای حسین ما خسته ایم و دیگر گوشی برای نصیحت نداریم . دیگری که جانب فرات را داشت گفت، بنگر که حیوانات از شریعه بهره می جویند اما تو و اهلت از این آب نخواهید نوشید. در تاریخ آمده است که مرد را مرض عطش از پای درآورد، چنان که آب می نوشید و سیراب نمی شد.
پس امام چون آینه ی جان، درونشان را نمایان ساخت و فرمود ، بخدا سوگند شکم هایتان را حرام پر کرده است...
۹۵/۰۸/۰۲