هیست

هیس~ایست

هیست

هیس~ایست

هیست

باید سکوت کرد و صدای تو را شنید

لطفا آزادانه نظر بدهید.

کلمات کلیدی
آخرین مطالب

۱ مطلب در آذر ۱۳۹۵ ثبت شده است

همین روزهای اخیر پاییز که بنا نبود خانه باشم(نمیدانم بنا بود کجا باشم و نبودم)، زنگ خانه زیر آواز زد. رفتم دستی به سرش کشیدم و گفتم، بله؟ گفت،  سلام آقا مامور سرشماری ام. خیلی هول شدم. جوری که انگار آمده اطلاعات خصوصی ام از زیر زبانم بیرون بکشد، گفت، شما در سرشماری شرکت کردید؟ گفتم ،بله. گفت ، اینترنتی؟ گفتم، بله انگار، گفت، خیلی ممنون. چند ثانیه ای بود ساکت شده بود و من هم از شانس خرابم در دورترین نقطه نسبت به آیفون قرار داشتم که دوباره زنگ خورد. مثل روز برایم روشن بود دوباره خودش است اما احساس بچه گانه ای میگفت  با جواب به سوال یک مامور آمار، آدم مهمی خواهم شد و جوابهایم اثر خواهد داشت...گفت، ببخشید دوباره مزاحم شدم، همسایه روبروتون آقای فلانی، انگار خونه نیستن...منتظر ماند من چیزی بگویم ولی واقعا حرفی نداشتم غیر از ، خب، بله. مثل اینکه در سرشماری شرکت نکردن...یکی نبود به این مامور بگوید آخر برادر من مکث می کنی که من ابراز تاسف کنم یا این اتفاق را محکوم کنم؟...گفت، میشه بگین چن نفر سکنه داره؟ برای آمار میخوام...
 
 یک لحظه همه جا ساکت شد. سرم سبک شد ، جوری که اگر خانه سقف نداشت، یقینا پریده بودم. خودم را در مقام شاهدی پیدا کردم که دستش را روی قرآن گذاشته و باید به قاضی  بگوید شب حادثه چند نفر در خانه روبرویی بودند. خودم را جای محاسبه گری گذاشتم که جواب من آمارهایش را بهم خواهد زد. می توانستم با جوابم جمعیت کشور را جابجا کنم تا شاید در رده بندی جمعیت ها، چند پله صعود کنیم. یا شاید بتوان در مخارج کشور با کم کردن نفرات  صرفه جویی کرد. می توانستم به تنهایی تمام معادلات دنیا را بهم بریزم تا شاید برای روزی، پیش گویی ها غلط از آب در بیاید. ای کاش خانه سقف نداشت و می توانستم انتهای تمام این داستان ها را شاهد باشم. 
با ضربه چکش قاضی به خود آمدم . نگاهی به دست راستم کردم که روی کتاب مقدس جا خوش کرده بود. نگاهی به دست چپم کردم که بین دو و سه مردد بود...

راستش را بخواهی ، حالا که چند روز از آن واقعه هولناک گذشته، یادم نیست که چه عددی را پشت گوشی آیفون فریاد زدم، ولی آنچه مرا بهم ریخته و حالا حالا درست نخواهد شد، دست راستی است که هنوز روی کتاب مقدس مراقبم است.
۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آذر ۹۵ ، ۲۱:۳۵
محمدصادق میرصالحیان