هیست

هیس~ایست

هیست

هیس~ایست

هیست

باید سکوت کرد و صدای تو را شنید

لطفا آزادانه نظر بدهید.

کلمات کلیدی
آخرین مطالب

خودزنی

شنبه, ۳ اسفند ۱۳۹۲، ۱۲:۵۹ ب.ظ

بسم ا...

خودزنی

قسمت اول : مرگ

5- مرگ حق است . آنقدر که اگر نبود ، معلوم نبود آدم ها چقدر بی ارزش تر از این بودند، عمر چقدر بیهوده تر... نمی گویم هرگز از مرگ نمی ترسم اما عمده نگرانی ام از آن، دلتنگی و بی قراری نزدیکان پس از رفتن من از بین آنهاست. همان قدر که نگران از دست دادن عزیزان ام، عزیزان هم نگران از دست دادن من هستند و من هم نگران از نگرانی عزیزان. اما مرگ حق است. آنقدر که همیشه آرزو میکنیم این حق دیرتر از سایرین سراغ ما و اطرافیانمان بیاید. اما دریغ، درست همان لحظه ای که در حال گریختن از آن هستیم، پشت سرمان دارد به گورمان می خندد. پس بهتر است قرار را بر فرار ترجیح داده، روی برگردانیم و صمیمانه در آغوشش بگیریم.باور کنیم آنقدر ها هم می گویند نارفیق نیست. به موقع می آید و به دادمان می رسد، تا بیش به این دنیا افاضه فیض ننموده و جهانی را از خود برهانیم. فکر کن اگر تیر از بیخ گوش هیتلر می گذشت، اگر صدام اعدام نمی شد، اگر آن پشه ی خدابیامرز راه خانه را گم نمی کرد و وارد دماغ نمرود نمی شد، اگر فرعون از دریا می گذشت و نهایتا اگر راقم این سطور تا ابد راقم سطور می ماند، دنیای ما چقدر متعفن بود، هرچند سرِ دنیا منت گذاشته و فرض میکنم دنیایی با وجود اینها  وجود داشته. پس باید رفت تا بقیه  هم فرصتی برای زندگی، هوایی برای تنفس و شانسی برای موفقیت داشته باشند.

4- مرگ حق است. اگر حق ستاندنی ست یعنی باید دربه در دنبال فرشته مرگ ، از این خانه به آن خانه بگردیم و خود را به حقمان برسانیم. اما گاهی برخی حق هایی که از ما انسان های حق جو گرفته می شود، خودمان هم نمی دانیم حقمان بوده است و حتی گاه کار بالا گرفته و فکر میکنیم برخی چیزها(بخوانید چرک کف دست)،کارها و مقام ها حقمان نبوده است. در هر دو صورت خودمان را به آن راه(که یقینا راه خوبی نیست وگرنه اسمش را مینوشتم) می زنیم؛ اگر حقمان را خورده اند، خیال می کنیم اصلا حقمان نبوده و اگر حقشان را خورده ایم ، خیال می کنیم از شیر مادر هم حلال تر است.حالا مرگ به عنوان حق برای عده ای از دسته اول از نان شب هم واجب تر است. خیلی زیاد نیستند؛ بدلکارها ، کارگران معدن ، معتادان عزیز و البته چریک ها. معدود افرادی هم در این بین وجود دارند که هم دنبال حقِ(بخوانید مرگِ) خودشانند هم دنبال حق حیوانات و گیاهان و انسانها. اما دسته دوم اند که سرور دسته اولند از نظر تعداد. زیادند. تنها ویژگی مشترکشان هم همین زیاد بودن است وگرنه زمان زندگی، مکان وقوع و ابعاد فاجعه شان اصلا مطرح نیست. از منِ راقم این سطور بگیر تا ... منِ راقم این سطور، یعنی یک دور از همین جا دور کره مفلوک زمین بچرخ. دیدگاه این جرگه درباره مرگ حکایت غریبی دارد. مثلا با اینکه ادعا دارند مرگ حق است و حق آنهاست باز آن را می خواهند به زور به بقیه هدیه کنند. حال آنکه اصلا طرف مقابل از این حق بدش می آید یا اصلا آمادگی پذیرش این هدیه ناچیز را ندارد. اما آنها بهتر از طرف می دانند که چه هدیه ای مناسب اوست و چه حقی برایش خطرناک است. خیال نکن بحث ، سیاسی شده که سخت در اشتباهی. چون به احتمال زیاد و متاسفانه به احتمال بسیار زیاد خود شخص شخیص شما که الان داری این سطر را از دیده بلندت می گذرانی ، هم دسته راقم این سطر هستی. حاشا نکن که احساس تنهایی خواهم کرد. بالاخره یکبار  در زندگی گهربارت اتفاق افتاده که کسی را از خودت برنجانی . یکبار شده که چیزی یا کسی را بپیچانی، همان را می گویم. نگو این که چیزی نیست که در این خیلی چیز است. اگر باور داری که هرجا ایستاده ای می توانی ادعا کنی آنجا مرکز دنیاست، پس این را هم باید بپذیری. بگذریم. گاهی آنقدر بیماری برخی افراد این دسته مضمن می شود که جمله "مرگ حق است" را مورد اشتباه لُپّی خود قرار داده و اذعان می دارند "حق مرگ است" که خیلی جالب نیست. از این افراد بیمار هم در دنیا کم نیست. کافی ست سکوت کرده و به صدای مدوام افتادن پوکه های فشنگ های مسلسل ها بر روی زمین گوش فرادهی. کافی ست سرت را بچرخانی...

3- مرگ حق است. آنقدر که بتوانی احتمال دهی الان پشت سرت قرار دارد و متنظر است پا به فرار بگذاری تا دنبالت بدود.درست مثل سایه. پس برگرد و دشنامی نثارش کن که برود و پشت سرش را هم نگاه نکند. فقط دشنامی کنترل شده به کار ببر تا مبادا غیرتش برانگیخته شود که اگر بشود باید قاطر آورده و خروار خروار باقالی اعلا بار کرد.

2-مرگ حق است. به عنوان حقی که نویسنده بر گردن مخاطب دارد، از جنابتان می خواهم که اگر خدای ناکرده مرگ را در نزدیکی خود حس کردی، بگو تا سریعا از منطقه متواری شویم_هرچند راقم این سطور دعای گیرایی دارد و از همین تریبون آرزو می کند اصلا در حوزه استحفاظی حضرتعالی 120 سال آزگار مرگ مشاهده نشود؛ که اگر بشود ، حق است._.

1- ضمنا پیشنهادمی کنم منتظر قسمت بعدی نمان . با این پنبه ای که برای جناب عزرائیل زدیم، بعید است عمرمان لختی دیگر به دنیا باشد.

0- باقی بقایتان

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۱۲/۰۳
محمدصادق میرصالحیان

وصیت نامه

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی